هدف، مهم ترین اصل در زندگی هر شخص است. با اینکه همه ی مردم جهان از این اصل با خبر هستند، اما هنوز خیلی از انسان ها هستند که هدفی در زندگی خود ندارند و فقط وقت خود را به بطالت می گذرانند. من نگین عظیمی هستم و روزی جزو همین دسته بودم اما در مورد چگونگی این تغییر باید صحبت بکنم. در سال تحصیلی که قرار بود من وارد مقطع راهنمایی بشوم، خانواده به این فکر افتادند که باید من در یک آموزشگاه زبان انگلیسی ثبت نام شوم.( مقطع راهنمایی اولین مقطعی است که زبان آموزان با زبان انگلیسی آشنا می شوند و شروع به یادگیری این زبان می کنند.) پس از چند روز پرس و جو، ما با آموزشگاه زبان بهین دانش آشنا شدیم و وارد این آموزشگاه شدیم. فردای ثبت نام اولین کلاس من در آموزشگاه زبان بهین دانش شروع شد. با اکراه وارد کلاس شدم.

من از جمله افرادی بودم که هیچ علاقه ایی به هیچ زبانی نداشتم حتی زبان فارسی. هنگام مطالعه و خواندن کتاب هایی از جمله ادبیات فارسی بسیار اذیت می شدم و درک مطالب زبانی برایم بسیار ناممکن و مشکل بود. ترم های زیادی سپری شد و من فقط برای رفع تکلیف سر کلاس حاضر میشدم. پس از مدتی شوق عجیبی از زبان انگلیسی در من ایجاد شد. چگونه! زمانی که آن حس و حال خوب و رفاقت بین معلمان را دیدم، آن فایل ها و آن استایل معلم بودن را دیدم تصمیم خودم را گرفتم. یک تصمیم جدی و آنجا اولین هدف زندگیم را مشخص کردم. هدف این شد که قبل یا بعد از فارق التحصیل شدن، من یک معلم زبان انگلیسی در آموزشگاه زبان بهین دانش شوم‌. این شد هدف من! و در راستای این هدف تلاش های زیادی کردم بطوری که نمرات من از روی مرز نمره ی قبولی، ۱۵ نمره پیشرفت کرد. آن تلاش، آن هم در راستای هدفم لذت بخش ترین لحظات زندگی ام بود. خوشحال بودم و از خودم راضی! اما مهم اینجاست که من ترم های بسیار زیادی رو از دست داده بودم و از بقیه ی همکلاسی های خودم، بسیار عقب بودم. از همه نظر عقب بودم و باید همه ی اون ۱۰ الی ۱۵ ترمی که بی هدف سپری شد را جبران میکردم. در همین راستا در کورس ها و برنامه های متفاوت آموزشگاه از جمله کورس accent، کورس های free discussions و همچنین proficiency شرکت میکردم. فعالیتم در کلاس ها بسیار زیاد شده بود و همیشه کلاس های شاد و خوبی را داشتم و تجربه می کردم. بسیار تلاش کردم و تمام وقتم را در همین راستا گذاشتم. ناگفته نماند که من در TTC و TKT شرکت کردم و پس از اتمام این دوره ها در آموزشگاه به عنوان یک معلم رسمی استخدام شدم. در همین اوصاف یک خبر خیلی داغ در آموزشگاه پخش شد بر این مبنا که استاد احمدرضا ابراهیمی قصد برگزاری یک دوره به نام Rocket Pilots را دارند و هر کس مایل است، میتواند برای ثبت نام اقدام کند. در این باب کنجکاو شدم و شرایط دوره را پرسیدم. یک هدف بزرگتر در ذهن من جرقه خورد. یک هدف خیلی بزرگتر و قشنگ تر. این دوره را با خانوادم در میان گذاشتم و تصمیم بر این شد که من یک مصاحبه با استاد ابراهیمی داشته باشم. بعد از چند روز روز مصاحبه ی من رسید. وارد کلاس شدم و پس از نیم ساعت از کلاس خارج شدم. حال عجیبی داشتم. حس میکردم قراره یک کار خیلی بزرگی را انجام دهم. بعد از چند روز یک مصاحبه ی دیگر نیز با خانوادم تنظیم شد و یک سری صحبت هایی شد و در نهایت من پذیرفته شدم و قرار بر این شد که در این دوره شرکت کنم. تمامی افراد که وارد این کورس و دوره شده بودند، از اساتید سابقه دار آموزشگاه بودند اما من تجربه ی چندانی نداشتم. مبنا بر این شد که با یک سری کتاب شروع کنیم از جمله Mindset یا Steps to Understanding. خیلی تلاش کردم. این کتاب ها را در مدت زمان ۴۸ ساعت یا ۷۲ ساعت میخواندم. اما روش خواندن درستی نداشتم و کلا در مسیری اشتباهی بودم. ماندم و تلاش کردم. از تکنیک هایی که استاد ابراهیمی ارائه می کردند استفاده میکردم و همیشه تمام تلاشم را می کردم تا به درست ترین شکل تسک و برنامه را متوجه شوم. بعد از تلاش های مکرر و دست نکشیدن، حال من یکی از اساتید دوره ی Rocket .Pilots در آموزشگاه زبان بهین دانش هستم دوره ی راکت زندگی مرا تغییر داد. اولین نکته که حتی متوجهش نبودم، هدف گذاری بود. مهم ترین و اصلی ترین اصل در زندگی. دوره ی راکت به من کمک کرد که دختری مستقل شوم و بتوانم با مشکلاتم رو به رو و سربلند شوم. دوره ی راکت فکر کردن را به من یاد داد. دوره ی راکت به من یادداد که کجا چه رفتاری باید صورت گیرد. دوره ی راکت به کمک کرد که مایه ی افتخاراول خودم و بعد خانوادم باشم. دوره ی راکت به من یاد داد که مسئولیت پذیر باشم. به من یاد داد که به میزان تلاشت، نتیجه خواهی گرفت. اما از نظر زبانی چه؟ دوره ی راکت از نظر زبانی به من کمک کرد تا بتوانم: ۱. با لهجه صحبت کنم. ۲. درست صحبت کنم ۳. از احساساتم در هنگام صحبت کردم استفاده کنم. ۴. کتاب های انگلیسی زبان بخونم