همه ی ما موزیک های مختلفی در وسایل ارتباطی مختلف مثل تلفن همراه، تبلت، لپ تاپ و … داریم ، بر حسب حال و هوایمان موزیکی را انتخاب می کنیم و می شنویم. بعضی اوقات هم دنبال موزیک های جدید هستیم تا تجربه ی تازه ای از گوش کردن به موسیقی داشته باشیم. می توانیم بسنجیم و ببینیم کدام یک حال ما را خوب تر میکند!؟ ممکن است در همان ابتدای شنیدن بتوانیم با موزیک ارتباط برقرار کنیم و یا بلعکس، برای هر کسی فرق میکند و فکر می کنم به درون انسان برمی گردد، روحیات و علایقمان از درون می جوشد. به هرحال از موزیک ها استفاده های بسیاری می توان کرد، حین زندگی کردن لحظات عمرمان، انجام کارها و سفر؛ همچنین برای یادگیری زبان خاصی. امروز در این مقاله قصد دارم دو قطعه فرانسوی را به شما معرفی کنم. امیدوارم خوشتان بیاید و استفاده کنید!
خوشبختی کجاست؟ ?est où le bonheur
خوشبختی کجاست؟ کجاست آن؟
کجاست؟
خوشبختی کجاست؟ کجاست آن؟
کجاست؟
من عشق ورزیده ام و در خیابان ها شیطنت کرده ام
منتظر بودم تا خوشبخت شوم
من آواز ها خوانده ام و فرزندانی ساخته ام
بهترین کار خود را انجام داده ام
من جیب زده ام ، تظاهر کرده ام
تو انجام بده آنچه را که می توانی
من وقتم را به بطالت گذراندم. درست است. من اهل مهمانی بودم
فکر می کردم خوشبخت هستم
اما همه این شب ها بی کس بودم
وقتی که کسی نمی آید و دورت را احاطه نمی کند
مثل شب یکشنبه در کشتی روی آب
یا احمقی در حمام
سعی می کنی در خوشبختی غرق شوی
اما در اندوهی شدید فرو می روی
پس من با بهترین نت های خود آواز می خوانم
و ( با خود می گویم ) فردای بهتری می آید
?Il est où le bonheur, il est où
?Il est où
?Il est où le bonheur, il est où
?Il est où
J’ai fait l’amour, j’ai fait la manche
J’attendais d’être heureux
J’ai fait des chansons, j’ai fait des enfants
J’ai fait au mieux
J’ai fait la gueule, j’ai fait semblant
On fait comme on peut
!J’ai fait le con, c’est vrai ; j’ai fait la fête, ouais
Je croyais être heureux
Mais, y a tous ces soirs sans potes
Quand personne sonne et ne vient
C’est dimanche soir, dans la flotte
Comme un con dans son bain
Essayant de le noyer, mais il flotte
Ce putain de chagrin
Alors, je me chante mes plus belles notes
Et ça ira mieux demain
قطعه خوشبختی کجاست با ریتمی شاد من را همراه خودش کرد. دوست داشتم چند بار پشت سر هم به آن گوش کنم. انگار ناخودآگاه وادارت میکند دوباره بایستی عزم جزم کنی و کارهایت را انجام بدهی. با خواندن ترجمه های فارسی آهنگ برایم یادآوری شد همواره زندگی در جریان است، خیلی هم زیبا در جریان است اما ما حواسمان نیست و مشغول دغدغه هایمان هستیم، بی خبر از اینکه دغدغه ها به نوعی خود زندگی است. برایم یادآوری شد در هر لحظه بهترین کاری که میتوانم را انجام بدهم. دویدن دنبال خوشبختی بی فایده است انگار نمی توان با سرعت به آن رسید بهتر است گاهی راه بروم، به دست آوردهایم نگاه کنیم،آذوقه جمع کنم و با چشم اندازی که از آینده دارم اهدافم را به بهترین شکل پیش ببرم حتی تنها! فقط یادمان باشد برویم و نایستیم حتی لنگ لنگان.
زیبا Bell
آیا این شیطان است که در قامت او تجلی پیدا کرده است
تا چشمانم را از سوی خداوند جاویدان برگرداند؟
چه کسی این خواسته ی شهوانی را در وجود من گذاشته است
تا مانع نگاه کردن من به آسمان شود؟
او با خود حامل اولین گناه است
آیا این هوس مرا گناهکار خواهد ساخت؟
او را
که تنها و ناچیز می پنداشتند
چنین به نظر می آید که بار امانت بشریت را به دوش می کشد
آه ای مادر مقدس!
من را تنها لحظه ای به حال خود بگذار
تا بر درگاه باغ عشق اسمراندا چنگ بزنم
Est-ce le diable qui s’est incarné en elle
?Pour détourner mes yeux du Dieu éternel
Qui a mis dans mon être ce désir charnel
?Pour m’empêcher de regarder vers le Ciel
Elle porte en elle le péché originel
?La désirer fait-il de moi un criminel
Celle
Qu’on prenait pour une fille de joie, une fille de rien
Semble soudain porter la croix du genre humain
!Ô Notre-Dame
Oh! laisse-moi rien qu’une fois
Pousser la porte du jardin d’Esmeralda
با شنیدن ابتدای قطعه زیبا حس رخ دادن یک حادثه مهم بر من چیره شد! همینطور که می شنیدم این قطعه ی اصیل را، پر فراز و نشیب بودن این حادثه مشخص تر می شد اما جالب برایم این بود احساس آرامش همراه شده بود با صبر و قرار نداشتن. این قطعه برای اولین بار در تئاتر موزیکال گوژپشت نتردام شنیده شده است که اثری ارزشمند به شمار می رود و به نظر من خواسته های انسان، آفریده ی خردمند خدا را به زیبایی بیان کرده است.