8 | Undefined offset: 2 |
16 | /home/ahebrahimi/domains/files_program/module/form/controller/index.php |
نمی دانم برای شما هم پیش آمده است این نکته که زبان انگلیسی برای هر شی یا موضوعی یک کلمه به سزا دارد و این موضوع شما را شگفت زده کرده باشد؟ شما برای توصیف هر شخص اعم از کوچک یا بزرگ، زن یا مرد، پسر یا دختر، می توانید از کلمات جداگانه ای استفاده کنید و این خود باعث می شود که به خاطر سپردن بسیاری از کلمات برای شما آسان تر بشود.
صفت کلمه ای است که اسم را توصیف می کند. صفت در انگلیسی در کنار اسم و قبل از آن بیان می شود و برعکس کاربرد آن در زبان فارسی است. البته به جز قبل از اسم گاهی اوقات صفات قبل یا بعد از افعال to be می آیند.
جذاب به انگلیسی نیز، جزء آن دسته از کلماتی است که شما می تونید دایره تغییراتش را کاملا احساس کنید. و در موارد مختلف، از کلمات متعددی استفاده بکنید. به طور مثال کلمه جذاب برای یک نونهال دختر با یک دختر یا خانم متفاوت است.
در زبان انگلیسی برای بیان جذابیت یک کودک از کلمه cute استفاده می شود. اما برای بیان جذابیت یک خانم از کلمه pretty استفاده می شود و همچنین وقتی می خواهیم درباره جذاب بودن یک مرد صحبت بکنیم کلمه handsome کلمه ای است که برای همین موضوع به کار برده می شود.
اما این نکته ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که کلمه ای که هم برای آقایان و هم برای خانم ها به کار می رود و مشترک است، کلمه good-looking است. این کلمه برای تمامی افراد البته به جز نونهالان به کار برده می شود.
اما برای بیان زیبایی یا جذابیت اشیاء باید خاطر نشان کرد که از کلمه beautiful استفاده می شود.
redhead
bald
bald-headed
beard
moustache
(straight (hair
(curly (hair)
fair-haired
blonde-haired
brown-haired
dark-haired
brunette
blonde
باریک اندام
لاغر
چاق
رو فرم – متناسب
چاقی مفرط
قوی هیکل
چاق
زیبا
بلند
کوتاه
مو بلند
مو کوتاه
پیر
جوان
میانسال
قشنگ
خوش تیپ
زشت
ژولیده
خوش پوش
خوش تیپ
جذاب
slim
thin
fat
fit
obese
well-built
overweight
beautiful
tall
long
(short (hair
(short (hair
old
young
middle-aged
pretty
handsome
ugly
scruffy
well-dressed
good-looking
attractive
خشن
دیوانه
معقول
جدی
راستگو
متقلب
خوش خلق
بد خلق
دمدمی
خوشحال
غمگین
احمق
خوش برخورد
محتاط
ماجراجو
خجالتی
بی ادب
احساساتی
بامزه
شوخ
خام
کسل کننده
صبور
غیر دوستانه
خود پسند
فروتن
با استعداد
فرمانبردار
سرکش
نگران
افسرده
هیجان زده
بی حوصله
به ستوه آمده
خوشوقت
ناامید
مشتاق
آسوده
خسته
بیزار
آزرده
متنفر
بدبخت
خنده دار
صبور
بی صبر / عجول
بی حوصله
به ستوه آمده / اعصاب خورد شده
پخته / با تجربه
پر رو
فروتن / متواضع
آرام
شجاع
پر استرس / پریشان خاطر
مضطرب / دلواپس
خسته
عصبانی
خشمگین
خشمگین
منزجر شده
سرکش
فاسد
mean
crazy
sensible
serious
honest
dishonest
good-humored
bad-tempered
moody
happy
unhappy
stupid
outgoing
cautious
adventurous
shy
impolite
emotional
funny
witty
crude
boring
patient
unfriendly
conceited
modest
talented
obedient
disobedient
worried
depressed
excited
bored
fed up
pleased
disappointed
enthusiastic
relaxed
tired
weary
annoyed
disgusted
miserable
funny
patient
impatient
bored
fed up
sophisticated
cheeky
modest
relaxed
brave
stressed
anxious
tired
angry
furious
livid
disgusted
disobedient
corrupt
باهوش
مطمئن
حساس
آرام
عجول
هوسی
خوشرو
بخشنده
مهربان
سخت کوش
تنبل
باهوش
باهوش
کم هوش
متکبر
پر افاده
درونگرا
ب
رونگرا
خودمانی
پررو
پر رو
بی نزاکت
مودب
ناشکیبا
فرهیخته
دوستانه
شجاع
ترسو
حواس پرت
پای بند اصول
فاسد
ی مرام
خوشحال
غمگین
بدبخت
حظ کرده
غافلگیر
شگفت زده
مضطرب
عصبی
از پای درآمده
عصبانی
خشمگین
کوفته
نگران
شوخ
افسرده
کسل کننده
هیجان زده
راضی
خام / بی تجربه
خرسند
متعجب / غافلگیر شده
شگفت زده / متحیر
ناامید
مشتاق / پر شور و شوق
با استعداد
خسته
خیلی خسته
دلخور / رنجیده
مطیع / حرف گوش کن
معتقد / پایبند
بی پروا
smart
confident
sensitive
calm
hot-headed
impulsive
cheerful
generous
kind
hard-working
lazy
clever
intelligent
unintelligent
arrogant
snobbish
introverted
extroverted
easy-going
rude
cheeky
bad-mannered
polite
impatient
sophisticated
friendly
brave
coward
absent-minded
principled
corrupt
unscrupulous
happy
sad
miserable
delighted
surprised
astonished
stressed
anxious
exhausted
angry
furious
livid
worried
witty
depressed
boring
excited
pleased
crude
delighted
surprised
astonished
disappointed
enthusiastic
talented
weary
exhausted
annoyed
obedient
principled
unscrupulous