IELTS7 Banner 01 8 آموزش یا ورزش؟

 

وقتی درباره یادگیری یک زبان جدید بحث می کنیم، سوالاتی از جمله اینکه “به چه صورت می توانیم روند یادگیری یک زبان جدید را شناسایی کنیم؟”، “آیا می توانیم بر روند تغییری که در یک انسان در زمان صحبت کردن به زبان دوم رخ می دهد اشراف کافی داشته باشیم؟” و یا “در یادگیری زبان اول (زبان مادری) چه اتفاقاتی رخ می دهد تا شخصی بتواند به شکل مسلط و حرفه ای به یک زبان صحبت کند؟” وجود دارد. با مرور دوباره عنوان مقاله می توانید حدس بزنید که قصد دارم درباره چه موضوعی صحبت کنم.

“آموزش یا ورزش؟” اولین سوالی است که در اینجا پرسیده می شود. حال می خواهیم بدانیم که آیا زمانی که صحبت از آموزش زبان انگلیسی می کنیم، نیاز به ورزش زبان انگلیسی نیز وجود دارد؟ و بین آموزش زبان انگلیسی و ورزش زبان انگلیسی کدام یک از اولویت بالاتری برخوردار است؟ دومین بخش از عنوان یعنی ” یادگیری زبان انگلیسی یک تغییر فیزیولوژیکی است.” قطعا پاسخ به این سوال است، چرا که در زمان یادگیری زبان انگلیسی نیاز به یک تغییر فیزیولوژیکی داریم. بنابراین اگر شما هم به این موضوع علاقه مندید و می خواهید درباره یادگیری زبان اطلاعاتی کسب کنید و با این قسمت از فرآیند یادگیری آشنا شوید پیشنهاد می کنم این مقاله را مطالعه کنید. امید است مطالعه این مقاله به شما در داشتن درکی بهتر از روند یادگیری زبان انگلیسی کمک کند. اینکه تا این قسمت از مقاله من را همراهی کردید گویای این است که شما زبانی آموزی هستید که مشغول یادگیری یک زبان جدید است و یا حتی اگر زبان آموز نیستید نشان دهنده این است که علاقه مندید بدانید در فرایند یادگیری زبان برای هر انسان چه اتفاقی رخ می دهد. گرچه زبانی که در این مقاله مورد بررسی قرار داده ام زبان انگلیسی است اما نکاتی که در ادامه مورد بررسی قرار خواهد گرفت به درک روند یادگیری دیگر زبان ها نیز کمک خواهد کرد. قطعا پس از خواندن این مقاله شما می توانید مشاور خوب و مناسبی برای افرادی باشید که می خواهند یادگیری یک زبان جدید را آغاز کنند.

من در تلاشم  تا با استفاده از نکاتی که در این مقاله آموزش می دهم، شما را متوجه این موضوع کنم که یادگیری زبان یک تغییر فیزیولوژیکی است. ما برای یادگیری و برقرار کردن ارتباط با زبان انگلیسی نیازمند ورزش دادن بعضی از عضلات تولید کننده صدا هستیم تا بتوانیم به زبان انگلیسی تسلط پیدا کنیم. اما برای درک بهتر این موضوع می توانید مطالعه مقاله های “بهترین سن یادگیری زبان انگلیسی“، “بهترین سن آموزش زبان انگلیسی” و دیگر مقالات مرتبط با یادگیری زبان در 50 روز را مطالعه کنید تا به درک عمیق تری برسید و با نگرش و تفکر من در ایجاد دوره های آموزش زبان در 50 روز آشنا شوید.

یادگیری زبان مادری و الگو برداری برای یادگیری زبان انگلیسی

اگر به رفتار زبانی کودکان 1.5 تا 3 سال دقت داشته باشید، به راحتی متوجه خواهید شد که در برخی از کودکان تولید کردن و تشخیص تفاوت موجود بین بعضی از صداها دشوار است. اگر اندکی با زبان شناسی آشنایی داشته باشیم می توانیم به راحتی حدس بزنیم تولید صداهایی که پیچیدگی بیشتری دارند و همچنین صداهایی که تولید آنها مستلزم صرف انرژی بیشتری است برای برخی کودکان مشکل تر از دیگر صداها است. از این رو گاهی شاهد آن هستیم که کودکی تا 5 یا 6 سالگی در تولید برخی صداها با چالش مواجه باشد. در این شرایط والدین با توجه به  تجربه ای که دارند و نمونه های مشابهی که در دیگر خانواده ها مشاهده کرده اند به راحتی با این موضوع کنار می آیند و با صبر و حوصله منتظر می مانند تا فرزندشان بر این صداها تسلط یافته و بتواند مانند دیگران آنها را تلفظ کند. در اکثر موارد صداها تا سن 7 سالگی به حالت طبیعی در تلفظ می رسند اما در برخی موارد افراد ممکن است به دلایل مختلف مانند مسائل مرتبط با مغز و عصب ها تا سنین بزرگسالی نیز نتوانند برخی صداها را به شکل درست تلفظ کنند. اگر اندکی با نحوه تولید صداها آشنایی داشته باشیم و در زبان های فارسی و انگلیسی محل تولید صداهای “ل” و “ر” را مقایسه کنیم می بینیم که برخی از کودکان با وجود اینکه این دو صدا را از یکدیگر تشخیص می دهند، و حتی تلاش می کنند به درستی تقلید کنند در تلفظ به صورت ناخودآگاه یکی را به جای دیگری استفاده می کنند. اما این چالش برای کودکان تنها به تلفظ این دو صدا ختم نشده و صداهای دیگری نیز وجود دارند که کودکان برای تلفظ درست و بجای آنها گاهی تا 2 سال تلاش می کنند. بدیهی است نهایتا همه کودکان می توانند همه این صداها را تولید کنند.

عدم موفقیت در زبان انگلیسی

یکی از دلایلی که باعث می شود کودکان بتوانند به مرور زمان این صداها را تلفظ کنند قوی شدن ماهیچه های اطراف زبان برای تولید این صداها است. یک کودک با تلاش و تمرینی که در جهت تلفظ یک صدا دارد به مرور زمان ماهیچه های انتهایی زبان، ماهیچه های زیر زبان و کناره های زبان
را تقویت می کند. تمرین تلفظ در زبان مادری این ماهیچه ها را برای تولید صداهای مورد نظر به شکل صحیح آماده می کند. همه کودکان برای تلفظ صداهای مختلف در ابتدا با چالش فیزیولوژیکی مواجه هستند. این چالش در یادگیری زبان دوم بسیار قابل لمس تر است و ما اکنون می خواهیم به بررسی آن در زبان انگلیسی بپردازیم.

متاسفانه در بسیاری از سیستم های آموزشی باور بر این است که یادگیری زبان دوم مستلزم داشتن حافظه خوب، استعداد زیاد و حتی روند آموزش صحیح است، اما به عنوان یک تمرین و یا تغییر فیزیولوژیکی این نکات در نظر گرفته نمی شود.  باور بسیاری بر این است که یادگیری زبان در برخی از افراد استعداد محسوب می شود و افرادی که به چندین زبان صحبت می کنند مدیون عوامل ژنتیکی، استعدادها، حافظه، هوش، و از این قبیل موارد هستند. به واسطه این عقاید به برخی از افراد برچسب هایی نسبت داده می شود. حتی افراد همیشه خودشان به دنبال یافتن برچسب های خودشان هستند و مدام می پرسند: “آیا من در یادگیری یک زبان جدید خوب هستم؟”، “آیا فرزند من پتانسیل یادگیری زبان دوم را دارد؟” و یا سوالی که بار ها از من پرسیده شده است: “آیا من می توانم این زبان را یاد بگیرم؟”. این سوال اشتباه بیش از هر سوال دیگری پرسیده می شود و ما به واسطه این اشتباه می توانیم به درک این موضوع برسیم تصویری که افراد از خودشان در یادگیری زبان انگلیسی در ذهن دارند نادرست است. این ذهنیت نادرست باعث می شود افراد با مواجهه با کوچکترین مشکل توانایی های خود را زیر سوال ببرند. در نتیجه محدود کردن توانایی ها، باور های منفی رشد پیدا می کند و این افراد در یادگیری زبان دچار مشکل می شوند. این فرآیند به مرور زمان با کمتر شدن تلاش که موجب کمتر شدن پیشرفت است همراه شده و باعث می شود افراد یادگیری زبان دوم را رها کنند. گاهی حتی یک مشاوره غلط از جانب مشاور و یا معلم می تواند باعث شود افراد تصور کنند به هیچ وجه قادر به یادگیری زبان انگلیسی و یا هر زبان دیگری نیستند.

من دلایل بسیاری برای اثبات این موضوع که یادگیری زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری در مرحله اول نیازمند یک تغییر فیزیولوژیکی است دارم. یا نگاهی به نقشه جغرافیایی کره زمین، ملیت ها، قومیت های مختلف و تعداد زبان های موجود بر روی کره زمین می توانیم درباره این موضوع  تلنگری دریافت کنیم. من که اکنون مشغول صحبت کردن به زبان فارسی هستم اگر برادری داشته باشم که بلافاصله پس از تولد به یک کشور انگلیسی زبان منتقل شود و خواهری داشته باشم که پس از تولد به کشور چین منتقل شود و هر کدام در محیط آن کشور ها رشد کنند، پس از مدتی خواهیم دید که برادر من به زبان انگلیسی و خواهرم به زبان چینی صحبت می کند اما من که در محیط یک کشور فارسی زبان رشد کرده ام و به زبان فارسی صحبت می کنم. در نتیجه عوامل ژنتیکی، مغزی و عصبی بی تاثیر هستند و تنها به محتوای زبانی که در اطراف خود می شنویم بستگی دارند.

صدا های زبان انگلیسی

هر کودک از بدو تولد تلاش می کند صداهایی که در اطراف خود می شنود را تولید کند. در یک سال اول صداهایی که کودک ایجاد می کند هیچ شباهتی به صدای شنیده شده ندارد اما به مرور زمان تشابه بین صدای شنیده شده و تولید شده بیشتر و بیشتر می شود. متاسفانه در یادگیری زبان انگلیسی ما می خواهیم زبان دوم را با استفاده از صدا های زبان مادری خود یاد بگیریم. برای مثال تصور می کنیم صدای “ch” در زبان انگلیسی با صدای “چ” در فارسی مشابه اند. با مقایسه و ارتباط دادن این صداها با یکدیگر شاید تصور کنیم که یادگیری خود را تسریع کرده ایم در صورتی که این بزرگترین اشتباهی است که در بدو رویارویی با زبان انگلیسی مرتکب می شویم. برای یادگیری زبان انگلیسی لازم است تمام صداهایی که در زبان فارسی می شناسیم را کنار گذاشته و مانند یک کودک تازه متولد شده سعی کنیم بر مهارت شنیداری خود تکیه کرده تا این صداها را بشناسیم و به شکل صحیح تولید کنیم. فراموش نکنید که باید از مقایسه و شبیه سازی صداهای زبان انگلیسی با زبان فارسی بپرهیزید. چرا که این اشتباهی است که بیشتر زبان آموزان و حتی برخی از مشاوران و معلمان انجام می دهند. پس از دریافت صدا تلاشی که لازم است انجام دهیم در جهت تولید آن صدا است که منجر به تقویت عضله های تولید صدا می شود. همانطور که بیشتر ذکر کردم یادگیری زبان دوم مستلزم قوی کردن عضلات مسئول تولید صدا است. مثلا دو حرف “Th” در زبان انگلیسی صداهای مختص به خود را دارند؛ صداهایی که در زبان فارسی وجود ندارد. برخی تلاش می کنند صداهایی که از “Th” می شنوند را با برخی صدا های مشابه در زبان فارسی مثلا صداهای “ت”، “ز” و یا “د” ارتباط دهند. باز هم تاکید می کنم که در زبان انگلیسی هیچ صدایی مشابه زبان فارسی وجود ندارد. این اصل از دیدگاه فنی به ما ثابت می کند که در هیچ دو زبانی هیچ صدای مشابهی وجود نداشته و همه صدا ها منحصر به فرد هستند. البته که ممکن است وجه های اشتراکی بین دو صدا وجود داشته باشد، اما این دلیل بر یکی بودن آنها نیست. مثلا برای تولید صدای “ب” در زبان فارسی و صدای “B” در زبان انگلیسی لب ها بر روی یکدیگر قرار می گیرند. توجه داشته باشیدکه این تنها ابزار تولید صدا است و نحوه تولید کردن این صدا ها کاملا متفاوت است.

بنابراین لازم است در وهله اول بپذیریم که همه صداها بین دو زبان با یکدیگر متفاوت اند و در وهله دوم تصمیم بگیریم که صدا های انگلیسی را به شکلی که هستند دریافت و سپس تولید کنیم. پس دومین اصل دریادگیری و آموزش زبان انگلیسی این است که صدا ها را در بستر واقعی خود یعنی کلمات و جملات یاد بگیریم و بدانیم صدا ها به تنهایی وجود ندارند. ما قطعا باید صداهای انگلیسی را به صورت ترکیب شده در جمله و یا کلمه یاد بگیریم و تمرکز اصلی ما چه در آموزش و چه در یادگیری زبان انگلیسی باید تلاش در راستای دریافت صحیح و تولید صدا با بیشترین شباهت به صدای اصلی باشد.

عادت های صحیح در یادگیری زبان انگلیسی

واقع بینی ما در یادگیری زبان انگلیسی نقش مهمی در لذت بردن از روند پیشرفتمان دارد. همه ما از بدو تولد تاکنون مشغول تمرین تلفظ صدا های فارسی و تقویت عضلات تولید کننده صدا های فارسی هستیم. حتی در حال حاضر که مشغول یادگیری و یا آموزش زبان انگلیسی هستیم، زمان و انرژی بیشتری به تمرین صدا های فارسی اختصاص می دهیم. در حقیقت انرژی و زمانی که به یادگیری صدا های انگلیسی و تقویت عضلات تولید کننده صدا اختصاص می یابد بین 1 تا 5 درصد توان ماست و باقی مانده زمان و انرژی برای تقویت عضلات تولید صداهای فارسی استفاده می شود. بنابراین این ما مستعد استفاده از صدا های فارسی هستیم و این امر به میزان بالایی کیفیت یادگیری ما را تهدید می کند. ضمن این مراقبت لازم است صبور باشیم، به خود فرصت اشتباه کردن بدهیم و تلاش کنیم؛ اما هرگز فراموش نکنیم که ما به عنوان زبان آموز یا مدرس زبان انگلیسی همیشه نیازمند مراقبت هستیم و لازم است همیشه صدا هایی که دریافت می کنیم از نیتیو های زبان انگلیسی باشد. برای ورزش زبانی  لازم است ادای جمله، کلمه یا عبارت به شکلی باشد که اطرافیان قادر به شنیدن آن باشند و مرور ذهنی ورزش زبانی محسوب نمی شود. مثلا اگر اطرافیان نمی توانند صدای ما را هنگام تلفظ یک جمله بشنوند، در واقع ما تنها جمله را از ذهن خود عبور داده ایم و تمرینی برای عضلات تولید صدا انجام نداده ایم. برای پرداختن به این نکته کافیست یک جمله ی فارسی که صدا های مشابه دارد را پس از چند بار تمرین تکرار کنید. مثلا جمله “سربازی سر بازی سرسره بازی سر سربازی را شکست.” را امتحان کنید. قطعا با اندکی تمرین می توانید این جمله راحت ادا کنید مگر اینکه تلفظ صدای “س” از کودکی تاکنون برای شما با چالش همراه باشد. اما زمانی که با یک جمله انگلیسی که دارای پیچیدگی های صدایی است رو به و شوید و بخواهید آن را شبیه به انگلیسی زبان ها تلفظ کنید شاید هرگز از عهده این چالش برنیایید، چرا که برای انجام این چالش نیاز است لب ها و عضلات تولید صدای شما به قدری انعطاف پذیر شده باشند که بتوانند با چالاکی صداهای زبان انگلیسی را تولید کنند. بنابراین صحبت کردن، کپی کردن، شناختن و تلاش در تولید اصوات انگلیسی در جمله ها یکی از تمرین هاییست که لازم است هر زبان آموز انجام دهد تا یک یادگیری صحیح و لذت بخش داشته و از صحبت کردن به زبان انگلیسی لذت ببرد.

نکته دیگری که می توانیم از تجربه یادگیری زبان مادری برداشت کرده و در یادگیری زبان انگلیسی استفاده کنیم این است که در هنگام شنیدن صداهای فارسی ما با کلمات و جملات رو به رو بوده ایم، پس اینکه در یادگیری زبان انگلیسی به سراغ صدا های مجزا برویم و برای تلفظ آنها به صورت تک تک تلاش کنیم روش کارآمدی نخواهد بود. افرادی که با این روش تمرین می کنند پس از سالها متوجه می شوند که با وجود تلاش بسیار با افراد نیتیو تفاوت بسیار زیادی داشته و به این تصور غلط می رسند که هرگز نمی توان زبان دوم را شبیه به افراد نیتیو صحبت کرد. بنابراین توجه داشته باشید که صداهای انگلیسی را تنها در کلمات و جملات دریافت کنید و مشابه کودکان به خوبی و با نگاهی کنجکاوانه تلاش در دریافت صداها داشته باشید تا با دقت لازم صدا ها را دریافت کرده و در جملات، کلمات و عبارت ها ادا کنید. به این شکل می توانید با تمرین کافی به سطح نیتیو لایک نزدیک شوید.

درس بعدی که از تجربه یادگیری زبان مادری می توانیم به آن برسیم تمرین و تلاش مداوم  و دریافت صداها به شکل مکرر و دائم است. پس برای اینکه به حالت نیتیو لایک زبان انگلیسی را یاد بگیریم باید به طور روزانه تمرین کنیم. با توجه به اینکه زبان مادری ما فارسی است طبیعتا هر روز آن را تمرین می کنیم، لازم است بکوشیم فاصله بین تمرین های زبان انگلیسی را کمتر و کمتر کنیم. مثلا با تمرین هفتگی نمی توان امید داشت که به سطح نیتیو لایک برسیم. اما با تمرین روزانه ذهن و ماهیچه های تولید صدا با زبان انگلیسی ارتباط برقرار کرده و فرم صحیح صدا های انگلیسی جزء حرکات ناخودآگاه ما می شود.

تلفظ صداهای انگلیسی

ما برای ایجاد تغییر نیازمند عادت سازی هستیم. عادت سازی نیز در هر موضوعی نیازمند تکرار و تداوم است. از آنجا که ما نیازمند ایجاد حرکات مناسب برای تولید صدا های انگلیسی هستیم لازم است به صورت روزانه تمرین و تکرار داشته باشیم. مثلا برای جمله ای که نیازمند چندین بار تولید صدای “Th” و همزمان صدای “S” است که با دندان ها و زبان، و قسمت جلوی دهان سر و کار دارد و با صداهای پیچیده دیگری مثلا صدای “K” و “G” که برای تولید آنها می بایست انتهای زبان را به کام دهان نزدیک کرد درآمیخته است، نیازمند آمادگی جسمانی کافی در عضلات تولید کننده صدا هستیم. بنابراین لازم است حرکات عضله های دهان به صورت ناخودآگاه اتفاق بیافتد. اگر تمرکز خود را تنها بر تلفظ صدا قرار دهیم ممکن است کلمات و جملات زیادی را فراموش کنیم. پس ناخودآگاه سازی این حرکات شرط اصلی نیتیو لایک شدن در زبان انگلیسی است.
و اما برای ناخودآگاه سازی نیازمند تغییر در عادت هایمان هستیم و برای تغییر نیازمند تمرین و تکرار روزانه. در نتیجه اگر عضلات فک، دهان و به طور کلی عضلات تولید کننده صدایمان را برای گفتن جملات انگلیسی آماده می کنیم، باید بتوانیم برخی از حرکت های تولید صدا را به صورت ناخودآگاه انجام دهیم و برای ناخودآگاه سازی این حرکات نیاز به تمرین و تکرار روزانه داریم.  ورزشکاران نیز برای مسلط شدن به برخی تکنیک ها به طور دائم به تکرار آن می پردازند تا بتوانند به طور ناخودآگاه از آن استفاده کنند. و یا مثلا در زمینه موسیقی اگر شما یک سنتور نواز حرفه ای را در حین کار زیر نظر بگیرید، به نظر می رسد که برخی ملودی ها توسط دو نفر نواخته می شود. در واقع یک سنتور نواز با دست چپ یک ملودی و با دست راست ملودی دیگری را می نوازد. این سنتور نواز با تمرین زیاد برخی از حرکات را به ناخودآگاه ذهن خود وارد و عضلات لازم برای اجرای آن را تقویت نموده است. بنابراین در حین نواختن بدون صرف فکر، انرژی و تمرکز و به صورت نا خودآگاه این کار را انجام می دهد. این دقیقا اتفاقی است که لازم است در هنگام صحبت کردن به زبان دوم رخ دهد. یعنی باید به قدری صداهای مختلف را در جملات مختلف تمرین کنیم تا عضلات تولید کننده صدا در حالت های مختلف برای تولید این صدا آماده باشند تا در هنگام صحبت کردن انرژی، زمان و فکر ما صرف تولید صدا نشود. پس از آن می توانیم به سراغ گام های بعدی برای تسلط به زبان انگلیسی برویم. پس فراموش نکنید که ایجاد عادت های صحیح برای یادگیری زبان انگلیسی مستلزم تکرار حداقل به صورت روزانه است. در مقاله “یادگیری زبان در 50 روز” به طور مفصل به تکنیک های این نوع یادگیری پرداخته ام. برای یادگیری زبان انگلیسی با استفاده از این تکنیک ها پیشنهاد می کنم مقاله “یادگیری زبان انگلیسی در 50 روز “، و برای مسلط شدن به تکنیک های آموزشی این نوع یادگیری مقاله “آموزش زبان انگلیسی در 50 روز” را مطالعه کنید.

یادگیری زبان انگلیسی با پکیج

خوشبختانه در حال حاضر با پکیج های آموزش زبان انگلیسی در سایت احمدرضا ابراهیمی مقدمات این نوع یادگیری منحصر به فرد فراهم شده است، چرا که پکیج آموزش زبان انگلیسی با سریال برای محتوای صحیح را برای یادگیری در اختیار شما قرار می دهد و این نوع محتوا به شما کمک می کند در حین شنیدن صدا های انگلیسی با نگاه کردن به صورت انگلیسی زبان ها جا نمانده و نوع بیان افراد نیتیو دریافت بهتری از صداهای انگلیسی داشته بشید و در نتیجه با بیشترین تشابه آنها را تولید کنید. همینطور با وجود این پکیج های آموزشی می‌توانید زمان زیادی را صرف یادگیری زبان انگلیسی کنید.
برای تهیه این دوره ها و پکیج های آموزشی می توانید فرم مشاوره زیر را تکمیل کرده و یا در صورت نیاز در جلسات مشاوره با اساتید سایت احمدرضا ابراهیمی آگاهی و شناخت لازم را درباره دوره های ما کسب کنید.