امروز دومین جلسه از کلاس Set۳ هست که این دوره ۱۸ جلسه ای اصولا پس از گذراندن دوره های Grip، برگزار شده و از آخرین دوره های set محسوب می شود. همانطور که آگاه هستید این دوره مختص کودکان ۱۲ تا ۱۵ ساله است و طبق معمول ما شاهد جوی شادتر و پر سر و صداتر و پرجنب و جوش تر از سایر کلاس ها بودیم. در این سن کودکی با کمی از خصلت های بزرگ سالانه تقسیم می شود اما هنوز حس و حال کودکی غالب ترین حس است و آموزشی که بتواند کودکان را از دنیای کودکانه خود بیرون نیاورد و آنها را دچار استرس نکند، آموزشی صحیح است.
راستش آنقدر در دنیای آنها غرق شدم که فراموش کردم که برای تهیه گزارش اینجا هستم و نه صرفا لذت بردن. در کنار من باشید برای ادامه گزارش …

 

 

شروع کلاس

در همان ابتدای کلاس، زبان آموزان به سلام و احوالپرسی و سوالاتی بر مبنای این پرداختند که تمرین هاتون رو نوشتید؟ سوال فلان جوابش چی می شه و استاد از این کار آنها خنده اش گرفته بود و برای همین برای دقایقی با آنها صحبت کردند و به آنها گفتند نیازی نیست برای حل تمرین ها استرس داشته باشند، فقط کافی است کمی مطالعه کرده تا متوجه اشکالاتتان بشوند تا در کنار هم و در کلاس با هم دقایقی را به رفع اشکال بپردازند و بعد از آن شروع به احوالپرسی به زبان انگلیسی کردند و تعدادی از زبان آموزان از شرایط مدرسه و مشق های زیادی که به آنها داده می شد به استاد خود گلایه کردند. معلم با آنها درباره شرایطی صحبت کرد که گاها پیش می آید و ما می توانیم با داشتن برنامه ریزی و کمی تلاش به تک تک کارهایمان برسیم و کمی از شرایط خودش و دیگران صحبت کرد تا زبان آموزانش به این باور برسند که بعضی از شرایط را ما خلق نمی کنیم اما می توانیم با تلاشمان از این شرایط به راحتی بگذریم شرایط ایده آل خود را بسازیم.
روابط همه آنها با هم گرم و صمیمی بود. همه آنها یا از قبل با هم آشنا بودند یا در همان جلسه اول توانسته بودند با هم ارتباط برقرار بکنند. چرا که من رفتارها را آنقدر صمیمانه می دیدم که بنظر می آمد سال هاست که همدیگر را می شناسند. این جو دوستانه اعتمادبنفس آنها را در صحبت کردن به زبان انگلیسی بیشتر می کرد و باعث می شد دیگر ترسی از صحبت کردن حتی به اشتباه، در میان دوستانشان نداشته باشند.

 

 

موضوع درس امروز

به دلیل اینکه جلسه ی قبل راجع به مکانهای مختلف بود یک مرور کوتاهی بر این موضوع شد و مکانها بوسیله دو پوستر در کلاس مرور شد . از آنها خواسته شد اسم مکانهایی که در تصویر میبینند را نام برده و اگر دوست دارند درباره شان صحبت بکنند.بعد از مرور کردن، کلمه where روی تابلو نوشته شد و از آنها خواسته شد به کلیپی که از قبل آماده شده بود نگاهی بیندازند.کلیپ شامل چند مکالمه ی کوتاه بود که آدمهای مختلف از همدیگر آدرس می پرسیدند.تمام آنها سوالات خود رو با where می پرسیدند و بعد از عباراتی که برای آدرس گرفتن یا آدرس دادن است، استفاده می کردند. تعدادی از این عبارات یا کلمات in front of, across from و… بودند. وقتی دیدن کلیپ تمام شد از بچه ها خواسته شد شروع به پرسیدن سوال با کلمه ی where از هم کلاسی های خود بکنند و آنها شمرده شمرده و آرام آرام ذهنشان را آماده می کردند تا هم سوالات متنوع بسازند هم پاسخ های خوبی بدهند و برای این منظور نیاز به تمرکز بود که استاد این زمان را بدون هل کردن هر کدام از آنها به آنها دادند.

 

 

ادامه کلاس

بعضی از دانش آموزان فرق بین across from و in front of را متوجه نمی شدند و به همین منظور استاد با توجه به تصویری که روی پوستر بود فرق این دو را به صورت تصویری برای آنها توضیح دادند. یادگیری با تصویر، مزایای بسیاری دارد و گاها با هزاران توضیح نمی شود به اندازه ی یک عکس عمل کرد. یادگیری با تصویر برای کودکان، می تواند حتی سرگرم کننده تر از روش های آموزشی دیگر باشد. ما می توانیم کودکان را به محیط های واقعی برده و دروسی را که می شود به این طریق به آنها یاد داد را به آنها آموزش بدهیم.

در ادامه استاد از زبان آموزان خود خواستند، راجع به مکانهای واقعی که در شهر ومحله ی خود بود از همدیگر آدرس بگیرند. مثل داروخانه، مدرسه و حتی منزلشان.
اینکار دانش آموزان رو به وجد آورد چون آنها می توانستند از این به بعد آدرس منزل یا مدرسه خود و یا حتی پارک و جاهای دیدنی را با زبان انگلیسی به دوستان خود بدهند. همیشه برای من یادگیری یک موضوع جدید مخصوصا در زبان انگلیسی و دیدن احساس های خوشایند و مشترکی که بین همه ما آدم ها بوجود می آید، شگفت زده بود. ما آدم ها نقاط مشترک بسیاری داریم و اگر کمی دقت کنیم می توانیم کودکی خودمان را در دیگری ببینیم.

استاد با هدف اینکه زبان آنها را بیشتر تقویت بکند، بعد از کار بر روی اسپیکینگ آنها، پیشنهاد حل تمرین دادند تا هم مشکلات گرامری حل شود و هم با نوشتن کلمات و عبارات قدرت نوشتاری آنها تقویت یابد. اینکه گاها اصرار می شود چیزی را بنویسیم تا یاد بگیریم در این مورد کاربرد بسزایی دارد. چرا که با نوشتن علاوه بر اینکه موضوع جدید در ذهن ما بیشتر تثبیت می شود، املای کلمات نیز تا همیشه در ذهنمان خواهد ماند.
استاد با صبوری و دقت، به هر کدام از شاگردان خود سر میزد و راهنمایی های لازم به آنها را اعمال می کرد. اگر جایی یکی از بچه ها فراموش می کرد که اسم خیابان را با حروف بزرگ بنویسد یا حتی نقطه را فراموش می کرد در آخر جمله بگذارد، استاد با دقت به این نکته ها توجه کرده و به آنها گوشزد می کرد تا دقت در انجام کار حتی در ساده ترین تمرین ها، برای آنها یک عادت بشود.

 

 

پایان کلاس

نیم ساعت بیشتر به پایان کلاس باقی نمانده بود که استاد بچه ها را به سه گروه دو نفره تقسیم کردند و از آنها خواستند هر کجای کلاس را که دوست دارند، انتخاب کرده و بعد از آن به آنها یک سری اطلاعات از قبل تایپ شده داده شد که شامل اسم مکان ها و انواع آدرس ها بود و آنها می توانستند به دلخواه یکی از این اطلاعات را انتخاب بکنند و با هم گروهی های خود یک مکالمه جدید بسازند. این کار هیجان کلاس را بالاتر برد و هر گروه تلاش می کرد که جزء اولین گروهی باشد که مکالمه خود را تکمیل کرده است. تقلید در صحبت کردن مانند کلیپی که در ابتدای کلاس پخش شد را می شد به وضوح دید و آنها سعی می کردند مانند همان کلیپ صحبت کرده و به مکالمه بپردازند. در آخر این مکالمات مانند نمایش در وسط کلاس به اجرا در آمد و با تشویق استاد و گروه های دیگر همراه می شد.
تقلید در صحبت کردن و استفاده از حرکات بدنی مناسب از نکات مهم در ایجاد مکالمه در بین گروه های مختلف بود و گروه ها هر کدام تلاش می کردند که از نقاط قوت و ضعف گروه های دیگر استفاده کرده تا بتوانند بهترین اجرا را ازآن خود کنند. در همین حین بو که زنگ پایان کلاس به صدا در آمد و اجرای آنها با تشویق استاد همراه شد. در ادامه استاد یک تمرین کوتاه برای کار در منزل به آنها دادند و کلاس پاییزه ما به پایان رسید.
راستی یادتان باشد، اگر زیادی صبر کنید، تمام فرصت ها را از دست می دهید. پس بخاطر از دست ندادن فرصت های طلایی خود از همین امروز شروع کنید. همیشه آنهایی برنده می شوند که برای زندگی خود هدف و برنامه دارند. هدف شما در زندگی چیست؟ آیا برای هدف خود جنگیده اید؟ چه گام هایی برداشته اید و مایلید که چه گام های دیگری را برای بدست آوردن آن بردارید؟