امروز برای تهیه اولین گزارش از کلاس ۱۰ نفره سطح ۶ Effectual، وارد کلاس شدم و چقدر خوب شد که تونستم در کنار این تیم ده نفره و قدرتمند باشم. گزارش تهیه کردن توی روزای پاییزی، خودش یه احساس خوب داره مخصوصا وقتی این روز پاییزی با بارندگی همراه باشه و البته با کلاسی که می دونی قطعا زبان آموزان با تلاششون بوده که به اینجا رسیدن.
شاید برای وصف این کلاس بد نباشه از این جمله از مایکل جردن استفاده بکنم: بارها و بارها شکست خورده ام و این دلیل موفقیت من است!

کلاسی زبان آموز محور

توی این کلاس به دلیل اهمیت خودمحوری زبان آموزان وجود معلم آنچنان که باید به چشم نمی اومد و این خودش روند آموزشی تاثیرگزار استاد رو نشون می داد که زبان آموزان توی فضایی اینچنین صمیمی و دوستانه، با آرامشی وصف نشدنی و با اعتمادبنفس بالا، بدون خجالت از اشتباه کردن با تپق زدن به مکالمه و صحبت کردن به زبان انگلیسی می پرداختند.
دغدغه مکالمه برقرار کردن همیشه با زبان آموزان بوده و هست و اونی می تونه توی یادگیری زبانموفق عمل بکنه که بتونه به ترس ها و ضعف هاش غلبه بکنه و با قدرت به مکالمه کردن حتی به صوت جملات کوتاه بپردازه.
اینکه بتونیم خودباوری رو توی شاگردهامون تقویت بکنیم و البته دلیلی برای بروز استعدادها و خلاقیت هاشون باشیم یعنی اینکه تا اینجای کار رو درست حرکت کردیم. استاد خوب می تونه زمینه ساز آینده ی بهتری برای شاگردهاش باشه و قطعا هر شاگردی استاد خوبش رو هیچوقت فراموش نمی کنه. راستی تا به الان بهترین معلم یا استاد شما چه کسی بوده؟

 

 

بستنی توی هوای سرد هم می چسبه!

فضای غالب بر کلاس سرشار از لذت و انرژی بود. چرا که زبان آموزان، کلاس را بسیار سرگرم کننده میبینند و در کنار شور وشوق فراوان به یادگیری و تحصیل زبان انگلیسی میپردازند. یادگیری با سرگرمی و بازی می تونه زمینه یادگیری زبان آموزان رو تقویت بکنه و در عین حال طی کردن پله های ترقی با سرعت بیشتری باشه. کلاس شاد قطعا شاگردانی شادتر و خلاق تری رو داره و واقعا چی بهتر از این؟!
برای مثال در جلسه امروز پیش از ورود استاد چهره های خسته نشان از سطح انرژی پایین زبان آموزان داشت و با ورود استاد و طی صحبت های گرمی که با یکایک آن ها داشت، متوجه آن شدیم که زبان آموزان احساس خستگی فراوانی داشتند؛ در چنین شرایطی بود که استاد شروع کلاس را به تعویق انداخت و اندکی بعد با تعدادی بستنی برای پذیزایی از زبان آموزانش وارد کلاس شد. اینجا بود که با مکالمه انگلیسی کلاس آرام آرام به صورت رسمی آغاز شد…

 

 

شروع کلاس

کتاب ها باز شدند و موضوع جدید همراه با سرگرمی شروع شد. استاد زبان آموزان را به گروه های یه نفره تقسیم کرد و جملاتی را در اختیار هر گروه قرار داد. زبان آموزان جملاتی را که در اختیار داشتند مرتب کرده و در جای مناسب قرار دادند. از آن ها خواسته شد صفحه مربوطه رو از روی کتاب بخونند و جملات خواسته شده را بنویسند. در این شرایط بحث و گفت و گو بین زبان آموزان بالا گرفت و همکاری در کلاس شروع شد. حل تمرین همیشه شروعی برای همکاری و مشارکت زبان آموزان هست.
وقتی کلاس دوباره آروم شد استاد کار هر گروه را چک کردن و بعد وارد مبحث لغات جدید شدند. جملات جدید با استفاده از دیکشنری یاد داده شد و البته روی تلفظ و نوع نوشتن فونتیک هر کدوم از اون کلمات بحث شد.
سرعت کار با دیکشنری های انگلیسی به انگلیسی به مراتب بیشتر و بیشتر شده بود و زبان آموزان عادت بد استفاده از دیکشنری های انگلیسی به فارسی رو کنار گذاشته بودند.

 

من در زمان درست، در مکان درست هستم و کار درست را انجام می دهم…

 

 

پایان کلاس

پنج دقیقه آخر کلاس به بحث آزاد گذشت تا اینکه زنگ به صدا در آمد. حالا برعکس ساعات اولیه چهره ی هر یک از زبان آموزان نشان از شور و انرژی فراوان می داد و این یعنی موفقیت!
زبان آموزان هنگام خروج از کلاس یکی یکی دور استاد جمع شدند و به صحبت های خود ادامه می دادند و استاد با صبوری و لبخند همیشگی به جواب سوال هر کدوم از اونها پاسخ می داد. ما از دیدن این همه صبوری و البته انرژی احساس شعف و شادمانی می کردیم و برآن شدیم تا برای تهیه گزارش های بیشتر جذابیت های این کلاس رو از دست ندیم.
با ما برای خواندن ادامه گزارش در روزهای آتی همراه باشید و با همراهی قشنگتون زمینه ساز حال خوب ما باشید.